به شاهزاده خبر دادند که جوان فقیری در شهر هست که بسیار به تو شباهت دارد!
شاهزاده دستور داد و جوان را به حضورش آوردند.
شاهزاده بر روی تخت نشسته بود، بادی به غبغب انداخت و در حضور درباریان گفت:از سر و وضع
فقیرانه ات که بگذریم، بسیار به ما شباهت داری، بگو ببینم مادرت قبلا در دربار خدمت نمی کرده
است؟؟؟!!!!!
درباریان خنده تمسخر آمیزی کردند و به جوان با تحقیر نگریستند!!
جوان لبخندی زد و گفت: اعلا حضرتا، مادر من فلج مادر زاد است ، اما پدرم چندی باغبان شاه بوده است!!!!!!!!!
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت