loading...
@ مجلــه اینـــترنتی اســتوا @
فاخر بازدید : 91 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
سلام

تعدای اصطلاح گیر اوردم که بیشترش برای صفات به کار میره

dead beat;dead tired
كاملا خسته و فرسوده

dead drunk
كاملا مست

dead loss
خسارت كامل و غیر قابل جبران
شخص نا قابلی كه نمی توان از وجودش استفاده كرد

a dead silence
سكوت كامل و مداوم
dead calm نیز به همین معناست.

dead slow
تقریبا غیر متحرك ، متوقف

for good or ill
هرچه باداباد ، هرچه می خواهد بشود

great and small
همه انواع جانداران،همه موجودات زنده،ریزودرشت

good,bad or indifferent
خوب ، بد ، یا بی نظر

high and dry
تك و تنها ، بدون حامی

high and low
همه جا ، هر جا

drunk or sober
چه خواب و چه بیدار ، چه مست و چه هوشیار

by fair means or foul
بطور درست یا نادرست ، مشروع یا نامشروع

fair and square
بطور عادلانه ، به طریق منصفانه

few and far between
نا یاب،نادر،غیر مكرر

free and easy
دمدمی ، لا قید ، بی ملاحظه

To air
خشك كردن ، تهویه كردن،اطلاع رسانی

to alleviate
آرام كردن ، تسكین دادن

to apprehend
بیم داشتن ، دستگیر گردن

to ask
پرسیدن / خواستن / جویا شدن / درخواست كردن

to attend
شركت كردن ، حضور یافتن

to bandy words (with someone)
رد و بدل كردن حرف های تند ( با كسی‌) در دعوا ، با كسی مشاجره لفظی داشتن

to abandon
ترك كردن/قطع امید كردن/از طرح یا نقشه ای صرف نظر كردن/از زن و فرزند خود متاركه كردن

to achieve
برآورده كردن هدف/منظور/به موقعیتی نائل شدن/در زندگی اجتماعی وجهه ای كسب كردن

to acknowledge
وصول نامه ای را اعلام كردن/پذیرفتن شكست/به اشتباه خود مقر بودن/از لطف كسی قدر شناسی كردن

to acquire
كسب كردن دانش/بدست آوردن ذوق(برای كار یا چیزی)/بخود گرفتن نوعی تلفظ

to adopt
كودكی را به فرزندی قبول كردن/پذیرفتن طرح یا نظری/خو گرفتن به عمل/اختیار كردن مقیاس های جدید

ancient and modern
در سراسر طول تاریخ / اعم از گذشته و حال

for better (or) for worse
هرچه باداباد/هرچه می خواهد بشود

black and blue
(در مورد كوفتگی و ضربه خوردن) سیاه و كبود

cut and dried
صاف و پوست كنده/قاطع و روشن/سنجیده و بی پرده

dead and gone ; dead and buried
مرده و از دست رفته/مرده و فراموش شده

dead
هر گاه بصورت اصطلاح بكار رود می تواند معانی مختلفی داشته باشد مثلا:

a dead language
زبانی را گویند كه دیگر تكلم نمی شود

a dead letter
نامه ای كه در پست خانه به علت معلوم نبودن آدرس بلا تكلیف مانده است
قانونی كه ضامن اجرایی ندارد

a dead line
كالایی كه مغازه دار بعلت عدم تقاضای مشتری از خرید و فروش آن دست كشیده

dead stock
كالایی در بازار كه خریدار ندارد

a dead wire
سیمی كه برق در آن جریان ندارد

dead in the eye of the law
محروم از حقوق مدنیت

be/go dead
در مورد تلفن گفته می شود كه كار نمی كند

امیدوارم استفاده کنید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 251
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 181
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 219
  • بازدید ماه : 404
  • بازدید سال : 1,351
  • بازدید کلی : 59,738